همزيستي مسالمت آميز در اسلام و حقوق بين الملل

 

موضوع پايان‌نامه:

همزيستي مسالمت آميز در اسلام و حقوق بين الملل

نام:

محمدمهدي

گروه:

حقوق

نام خانوادگى:

كريمي نيا

مقطع:

كارشناسي ارشد

استاد

نقش

جناب آقای عباسعلي عميد زنجاني

راهنما

جناب آقاي دکتر سيد فضل الله موسوي

مشاور

حجت الاسلام و المسلمين محمد ابراهيمي

داور

شماره پايان نامه:

۲۱۲

سال تحصيلي:

‎۱۳۷۹

چکيده:

‎۱. (همزيستي مسالمت آميز) عبارتست از نحوه مناسبات بين ممالکي که دولت هاي آن ها داراي نظام هاي اجتماعي و سياسي مختلف هستند؛ يعني رعايت اصول حق حاکميت، برابري حقوق، مصونيت و تماميت ارضي هر کشور، عدم مداخله در امور داخلي ساير کشورها، احترام به حق کليه ملت ها در انتخاب آزاد نظام اجتماعي خويش و فيصله مسايل بين المللي از طريق مذاکره. ‎۲. به ادله متعدد، (همزيستي مسالمت آميز) علاوه بر بعد سياسي، داراي بعد حقوقي هم مي باشد و سخن کساني که آن راتنها سياسي مي دانند، ناصواب است. ‎۳. تاريخ گذشته نشان مي دهد که در تمام دوره ها - ازدوره باستان تا قرن بيستم- بشر شاهد جنگ ها و ستمگري هاي فراوان بوده و معمولا در هنگام بروز جنگ ها، فرياد صلح طلبي بيشتر به گوش مي رسيده است و تقريبا همزيستي مسالمت آميز، يک آرزوي دست نيافتني بوده است و در دهه هاي اخير، مخصوصا بعد از جنگ جهاني دوم، انجمن ها و سازمان هاي بين المللي براي تأمين اين آرزوهاي مهم ملت ها، تلاش فراواني به عمل آورده اند. ‎۴. مذهب (بودا)، در صلح، همزيستي و تعاون بين پيروان خود با ديگر مذاهب و اقوام از خود چهره خوبي نشان داده است. پيروان (زرتشت)، خود را پرستنده يزدان و ديگران را پرستنده (اهريمن) مي دانند و براي کساني که داراي کيش مورد قبول آنان نبوده اند کم ترين حقوقي نائل نبوده اند. بر اساس تعاليم (تورات) و عملکرد (يهود)، جايي براي همزيستي مسالمت آميز وجود ندارد. آنان خود را ملت برگزيده خدا مي دانند و براي تحقيق اين ايده همواره در فکر سلطه و چيرگي بر ساير اديان و ملت ها بوده اند. دين (مسيحيت) پيروان خود را به مدارا و پرهيز از ظلم و ستم توصيه مي نمايد. با اين حال، در طي هزار ساله اخير، قاره اروپا به نام مسيحيت، مرکز براي خون ريزي بوده است. ‎۵. همزيستي مسالمت آميز، بر تعدادي اصول مهم، مثل برابري ملت ها، تساوي حاکميت ها،عدم مداخله، وفاي به عهد، شناسايي و تعاون مبتني است. ‎۶. انديشه همزيستي مسالمت آميز، از راه هاي گوناگون وارد حقوق بين الملل معاصر شده است. گاهي در معاهدات دوجانبه يا چند جانبه، گاهي در اعلاميه ي نهايي کنفرانس باندوگ مربوط به جنبش عدم تعهدها، گاهي در منشور سازمان وحدت آفريقا و ديگر بار در قطع نامه هاي سازمان ملل؛ (منشور سازمان ملل) و (اعلاميه جهاني حقوق بشر) از اسناد مهم بين المللي است که به عبارات مختلف خواهان زندگي مسالمت آميز تمام ملت ها در کنار يکديگر شده است و شوراي امنيت هم مهم ترين رکن سازمان ملل متحد است که مسؤوليت تأمين امنيت و صلح بين المللي را به عهده دارد. ‎۷. طبق منابع اصل اسلامي، صلح و همزيستي مسالمت آميز انسان ها، با عقايد و مذاهب گوناگون، يک ارزش و هدف است. اسلام، صلح و همزيستي با اديان و ملل ديگر را، به عنوان يک اصل و قاعده اساسي، در نظام تشريعي خود ملاحظه نموده است، آياتي از قرآن کريم، نژادپرستي، تحميل عقيده، تعصب هاي نادرست را رد مي نمايد و از پيشنهاد صلح، همکاري بر اساس اصول مشترک، گفت و گوي مسالمت آميز استقبال مي نمايد و ضمن به رسميت شناختن انبيا و کتب آسماني گذشته، به حقوق اقليت ها احترام مي گذارد. ‎۸. از مطالعه روايات اسلامي به دست مي آيد که همزيستي مسالمت آميز، و ايجاد رابطه مودت و دوستي با بيگانگان، امري است که مسلمانان در روابط بين الملل خود مي توانند از آن بهره گيرند. سيره ي پيامبر که متخذ از قرآن کريم است حق حيات و رسميت جوامع مختلف را به صراحت تضمين مي کند. آن حضرت در روابط بين الملل با ملل غير مسلمان بسيار آزادمنشانه برخورد مي نمود. نيز در نامه هايش به رؤساي دول معاصر، هيچگاه پيشنهاد ادغام آنها در دولت اسلامي را مطرح ننموده است، بلکه تنها دعوت به قبول رسالت آن حضرت و گرويدن به آيين اسلام را ذکر کرده است و در مواردي به بقاي ملک و سلطنت آنان تصريح نموده و تداوم حاکميت آنان بر قلمرو سرزمين خويش را تضمين فرموده است. جالب توجه اين که، نتيجه ي سرپيچي آنان را از اين دعوت الهي را مجازات اخروي دانسته است. يکي ديگر از مصاديق بارز به رسميت شناختن مخالفان عقيدتي، پيمان هاي همکاري و صلح آميزي است که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم با مشرکين، يهوديان و مسيحيان منعقد ساخته است و گاهي امتيازات زيادي به آنها واگذار مي نمود. ‎۹. در مورد صلح و جنگ، عمدتا دو عقيده وجود دارد. بر اساس نظريه ي اول که متعلق به برخي از مستشرقين و تعدادي از فقهاي شيعه و سني است، حقوق بين الملل اسلام بر (جنگ و جهاد) استوار مي باشد و مسلمانان موظفند از هر فرصتي براي سرکوب دشمنان و وادار ساختن آنان به پذيرش اسلام استفاده نمايند ولي بر اساس نظريه ي دوم، روابط مسلمانان با غيرمسلمانان بر مسالمت و رفتار نيکو استوار است. اسلام هيچ گاه به ‎۱يروان خود اجازه قتل و کشتار پيروان مذاهب ديگر را نمي دهد و وجود عقايد مخالف مجوزي براي رفتار خصمانه نمي باشد بلکه برعکس، اسلام به پيروان خود دستور مي دهد با مخالفين رفتار مبتني بر عدالت و قسط داشته باشند. ‎۱۰. در حکومت حضرت مهدي(عج)، هيچ خانه در شهر و بيابان باقي نمي ماند مگر اينکه توحيد در آن نفوذ مي کند يعني اسلام به صورت يک آيين رسمي همه جهان را فرا خواهد گرفت و غير از قوانين اسلام، چيزي بر جهان حکومت نخواهد داشت؛ ولي هيچ مانعي ندارد که اقليتي از يهود، نصاري و ... در پناه حکومت حضرت مهدي(عج) با شرايط (اهل ذمه) وجود داشته باشد و توسل او به قدرت براي بسط عدالت و برانداختن حکومت هاي ظلم است نه براي اجبار به پذيرفتن آيين اسلام، وگرنه آزادي و اختيار مفهومي نخواهد داشت. ‎۱۱. قانون اساسي جمهوري اسلامي يرن، براي اقليت هاي ديني ارزش خاصي قائل است، آنان را به رسميت شناخته و ضامن آزادي وحقوق ملي آنان مي باشد. اين عده در حدود قانون در انجام وظايف ديني خد آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي کنند. نيز سياست خارجي ايران بر اساس همزيستي مسالمت آميز با دول غير محارب استوار است.